- بسیار شدن
- افزون شدن زیاد شدن
معنی بسیار شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بسیار انجام دادن، ازدیاد کردن استکثار افزودن تعدد کردن
آنکه بسیار سخن گوید کسی که زیاد صحبت کند پر حرف
برخاستن از خواب، آگاه شدن هوشیار گشتن متنبه شدن
متنفر شدن کراهت داشتن
از خواب برخاستن
کنایه از هوشیار شدن
کنایه از هوشیار شدن
کسی که بسیار می داند، عالم، دانشمند، علامه
просыпаться
aufwachen
прокидатися
budzić się
acordar
svegliarsi
despertar
réveiller
wakker worden
להתעורר
জাগ্রত হওয়া
بیدار ہونا
گرفتار شدن بچنگ دشمن افتادن
دانای بسیاری از شعب علوم ذو فنون، کسی که بسیاری از راههای مکرر حیله را بداند پر فن
بسیار دونده
بینا شدن، دانا شدن
وشمیدن خوزمیدن (هم آوای رزمیدن) بصورت بخار در آمدن تبخیر شدن، یا بخار شدن مایعات